کد مطلب:43121
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:36
تفسير فراز دوم تا ششم خطبه نودوسوم كه علي (ع) بعد از پايان يافتن جنگ نهروان ايراد فرموده چيست؟
«أَمَّا بَعْدَ حَمْدِاللّهِ وَالثَّنَاءِ عَلَيْهِ, أَيُّهَاالنَّاسُ فَإِنِّي فَقَأْتُ عَيْنَ الْفِتْنَهِ, وَ لَمْ يَكُنْ لِيَجْتَرِئَ عَلَيْهَا أَحَدٌ غَيْرِي بَعْدَ أَنْ مَاجَ غَيْهُبهَا وَ اشْتَدَّ كَلَبُهَا»
[پس از حمد خداوندي و سپاس بر او, اي مردم من چشم فتنه را كندم, پس از آنكه ظلمت آن فتنه به نوسان و اضطراب افتاد و شرّ بيماري كَلَب آن, شدّت پيدا كرد, هيچ كس غير از من جرأت نزديك شدن به آن فتنه را نداشت.]
فقط كسي ميتواند فتنهها را بشناسد و آنها را دگرگون و منتفي بسازد كه خود مافوق آنها بوده و دست بآنها نيالوده باشد. بنا به نقل عدّهاي از راويان, اميرالمومنين اين خطبه را پس از پايان گرفتن جنگ نهروان با خوارج فرموده است فتنه خوارج, فتنهاي بسيار غلط انداز و گمراه كنندهاي بود كه با چهرههاي بظاهر حقّ بجانب و ادّعاهاي بظاهر صحيح و اسلامي وارد ميدان مبارزه با بزرگترين حقّ شناس و حقّ گو و حامي حقّ پس از پيامبر اكرم اميرالمومنين گشته و امر را به عدّهاي فراوان از مردم ساده لوح مشتبه كردند. خوارج قرآن تلاوت ميكردند, باصطلاح عاميّان پيشاني آنان از زيادي نماز خواندن پينه بسته بود, روزههاي فراوان ميگرفتند ولي درباره شناخت حقّ و وليّ اللّه اعظم گول چند مقام پرست بيخبر از اسلام را خورده بودند كه وابستگي آنان به دار و دسته عمروبن عاص و به تحريكات مستقيم يا غير مستقيم آن دارو دسته از ديدگاه تاريخ روشن شده است.
نظير اين فريب خوردنها را در روزيهاي صفّين نيز ميبينيم. در بعضي از تواريخ آمده است كه خزيمه بن ثابت انصاري از پيكار با لشكريان معاويه استنكاف كرد تا عماربن ياسر بدست ابوالعاديه فزاري بشهادت رسيد. و چون خزيمه از پيامبر اكرم شنيده بود كه درباره عمّار فرموده بود:
[اي عمّار, ترا گروهي ستمكار و متجاوز خواهد كشت و آخرين آشاميدني تو از دنيا كاسهاي از شير خواهد بود.]
خزيمه پس از شنيدن خبر شهادت عمّار, گمراهي و انحراف لشكريان و حاميان معاويه را فهميد و وارد پيكار با آنان گشت و شهيد شد.
خلاصه ـ دليل اينكه اميرالمومنين منتفي ساختن فتنه, يا آشكار كردن عوامل و ريشه آن با مبارزه پيگير براي رفع آن را بخود اختصاص دادهاند, همانطور كه ابن ابي الحديد و ديگران متوجّه شدهاند, براي اينست كه همه ناكثين و مارقين و قاسطين كه اميرالمومنين با آنان جنگيد, در ظاهر اهل قبله و مسلمان بودند و هيچ كس تا آنروز احكام جنگ با مسلمين (يا مدعيّان اسلام) را پس از پيامبر اكرم جز اميرالمومنين نميدانست و مثلاً آيا كسانيكه از آنان در ميدان جنگ فرار كنند, بايد تعقيب شونديا نه؟ آيا مجروحين آنان را بايد از بين برد؟ آيا غنائمي كه بايد از آنان گرفته شود, بايد تقسيم گردد؟... .
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 16
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.